فقط آمدم اعتراف کنم …

یادمه از لب تو چه ها شنیدم …..

چشم تو خورشید آسمون من بود …

……

بود …

ای کاش اون خورشید هیچ وقت غروب نمی کرد …………..

من باختم .. به خودم باختم … به دوست داشتن … من کم آوردم … من نتونستم تحمل کنم ….

نشستم یه دل سیر به خودم خندیدم …. من نتونستم ..

اون مثل  فرشته ها بود … بود

2 responses to this post.

  1. سلام
    جناب رفیعی (آشویس) کاش از هوپا نمی رفتید
    جاتون خیلی خالیه
    هوپا بدون شما صفا نداره

    پاسخ

برای mohsen rafiee پاسخی بگذارید لغو پاسخ